مقاله

تناقضات مذهبی: چرا خدا با دانشمندان حرف نمی‌زند؟

یکی از تناقضات آشکار مذهبی، این است که خدا همیشه با افراد ساده و بی‌سواد سخن می‌گوید، اما هرگز با دانشمندان و افراد تحصیل‌کرده سخن نمی‌گوید. این تناقض، نه تنها با عقل و منطق سازگار نیست، بلکه با ادعای توحید و یکتاپرستی نیز در تضاد است.

اگر خدا موجودی دانای مطلق و قادر مطلق است، پس باید بتواند با هر کسی، فارغ از میزان تحصیلات و دانش او، سخن بگوید. اما واقعیت این است که در طول تاریخ، تنها افراد ساده و بی‌سواد ادعا کرده‌اند که خدا با آنها سخن گفته است.

این افراد، اغلب از طبقات پایین جامعه بوده‌اند و از سواد و دانش کافی برخوردار نبوده‌اند. آنها اغلب در شرایط سخت زندگی می‌کرده‌اند و از مشکلات و مصائب زیادی رنج می‌برده‌اند. در چنین شرایطی، آنها به امید یافتن راه نجات و رهایی از مشکلات خود، به دنبال یافتن حقیقت بوده‌اند.

در چنین شرایطی، آنها اغلب دچار توهمات و هذیان‌های ذهنی می‌شده‌اند و تصور می‌کردند که خدا با آنها سخن گفته است. آنها این توهمات خود را به عنوان وحی الهی تلقی می‌کردند و خود را پیامبر و فرستاده خدا می‌دانستند.

تناقض میان ادعای خدایی که با افراد ساده و بی‌سواد سخن می‌گوید و ادعای توحید و یکتاپرستی، یکی از تناقضات آشکار مذهبی است. این تناقض، نشان می‌دهد که دین، ساخته و پرداخته ذهن بشر است و هیچ پایه و اساسی در واقعیت ندارد.

البته، برخی از افراد، تلاش کرده‌اند تا این تناقض را با دلایلی، مانند «عجز عقل بشر در درک رازهای الهی» یا «نیاز انسان به هدایت و راهنمایی» توجیه کنند. اما این دلایل، قانع‌کننده نیستند.

اگر خدا موجودی دانای مطلق و قادر مطلق است، پس باید بتواند رازهای خود را به گونه‌ای به انسان‌ها بفهماند که آنها بتوانند آن را درک کنند. همچنین، اگر خدا می‌خواهد انسان‌ها را هدایت و راهنمایی کند، پس باید بتواند این کار را به گونه‌ای انجام دهد که همه انسان‌ها، فارغ از میزان تحصیلات و دانش آنها، بتوانند آن را درک کنند.

بنابراین، تناقض میان ادعای خدایی که با افراد ساده و بی‌سواد سخن می‌گوید و ادعای توحید و یکتاپرستی، یکی از تناقضات آشکار مذهبی است که هیچ پاسخ قانع‌کننده‌ای برای آن وجود ندارد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا