قرآن، کتاب مقدس مسلمانان، همواره بهعنوان کلام خداوند و وحی الهی معرفی شده است. اما از دیدگاه آتئیستی، پذیرش این ادعا نیازمند شواهد محکمی است که بر مبنای عقل و علم قابل قبول باشد. از این رو، در این مقاله تلاش خواهد شد تا با استفاده از روشهای علمی و فلسفی، به بررسی این ادعا پرداخته و دلایل عدم الهی بودن قرآن ارائه گردد.
۱. تاریخچه و زمینه شکلگیری قرآن:
قرآن در اوایل قرن هفتم میلادی در شبهجزیرهی عربستان و به زبان عربی نازل شده است. این کتاب در دوران حیات پیامبر اسلام و پس از آن، به صورت شفاهی و کتبی توسط پیروان وی جمعآوری و تدوین شده است. یکی از نکات مهم در بررسی قرآن، وجود شباهتهای فراوان میان محتوای آن و متون یهودی و مسیحی پیش از آن است. این شباهتها نشان میدهد که بسیاری از داستانها و مفاهیم قرآنی، ریشه در ادیان و فرهنگهای پیشین دارند. بهعنوان مثال، داستانهای نوح، موسی، و عیسی در قرآن با تغییراتی کوچک از کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان نقل شده است. این مسئله نشاندهندهی تأثیرپذیری قرآن از محیط و فرهنگ زمانهی خود است و این امر سوالاتی جدی را دربارهی الهی بودن آن مطرح میکند.
۲. تحلیل محتوایی و فلسفی آیات:
در بسیاری از آیات قرآن، اصولی بیان شده که با اخلاقیات و مفاهیم مدرن سازگار نیستند. برای مثال، مسائلی چون جایگاه زن، مجازاتها، بردهداری، و جنگهای مذهبی از جمله مواردی هستند که با ارزشهای انسانی و اخلاقی امروزین تناقض دارند. اگر قرآن کلام خداوندی جهانی و ابدی باشد، چرا چنین مفاهیم و قوانینی را بیان میکند که به وضوح با عقل و اخلاق مدرن در تضاد هستند؟
علاوه بر این، آیات قرآن حاوی تناقضات فلسفی نیز هستند. بهعنوان مثال، مسئله تقدیر و اختیار در قرآن به نحوی بیان شده که گاهی افراد مسئول اعمال خود دانسته میشوند و گاهی خداوند را عامل اصلی و مقدرکنندهی همه چیز میداند. این تضادها، سازگاری منطقی درونی قرآن را زیر سوال میبرد.
۳. تناقضات علمی در قرآن:
قرآن، بهعنوان یک کتاب دینی، حاوی ادعاهای مختلفی در زمینههای طبیعی و علمی است. برخی از این ادعاها با یافتههای علمی امروزی در تضاد هستند. برای مثال، در آیهای از قرآن آمده که “خورشید در چشمهای گلآلود غروب میکند” (سوره کهف، آیه ۸۶). این توصیف نشاندهندهی فهمی ابتدایی از حرکت خورشید و زمین است که با علم مدرن همخوانی ندارد.
مثال دیگر، در آیات مربوط به آفرینش آسمانها و زمین است. در قرآن آمده که آسمانها و زمین در شش روز خلق شدهاند (سوره اعراف، آیه ۵۴). این در حالی است که بر اساس شواهد علمی، شکلگیری جهان هستی از طریق انفجار بزرگ یا بیگبنگ رخ داده و طی میلیاردها سال تکامل یافته است.
همچنین، موضوع خلقت انسان در قرآن به گونهای بیان شده که با نظریه تکامل داروین همخوانی ندارد. قرآن ادعا میکند که انسان از خاک خلق شده و بهصورت ناگهانی به وجود آمده است (سوره ص، آیه ۷۱-۷۲)، در حالی که شواهد علمی نشان میدهد انسانها در طی میلیونها سال از اجداد مشترکی با سایر گونهها تکامل یافتهاند.
۴. مسئله معجزات زبانی و ادبی قرآن:
یکی از ادعاهای پیروان قرآن، فصاحت و بلاغت بینظیر آن است که بهعنوان معجزهای زبانی معرفی میشود. اما باید توجه داشت که معیار زیبایی و فصاحت در زبان، امری نسبی و وابسته به فرهنگ و زمانه است. ادعای بینظیر بودن ادبیات قرآن بیشتر بر پایهی باورهای ذهنی و تربیت فرهنگی افراد مسلمان شکل گرفته است و نمیتوان آن را بهعنوان دلیلی علمی بر الهی بودن این کتاب در نظر گرفت. از طرفی، در متون ادبی و شعر عربی پیش از اسلام نیز نمونههایی از فصاحت و بلاغت بالا دیده میشود که نشان میدهد قرآن تنها کتابی با ویژگیهای زبانی منحصر بهفرد نیست.
۵. مسئله وحی و تجربهی نبوی:
در روانشناسی، پدیدههایی چون تجربههای عرفانی و شهودی، و حتی شنیدن صداها و دیدن تصاویری که منشاء خارجی ندارند، تحت عنوان “تجربههای شبهروانپریشی” یا “توهمات” شناخته میشوند. از این منظر، تجربههای محمد، پیامبر اسلام، میتواند بهعنوان پدیدههایی طبیعی و قابل توضیح در نظر گرفته شود. مطالعات علمی نشان میدهد که چنین تجربیاتی در افراد مختلف و فرهنگهای گوناگون رخ داده و همگی بهعنوان تجارب الهی تلقی شدهاند، اما در واقع میتوانند دلایلی روانشناختی داشته باشند.
با توجه به مباحث مطرح شده، میتوان نتیجه گرفت که قرآن، با وجود اهمیت تاریخی و فرهنگیاش، نمیتواند کتابی الهی و فراتر از زمان و مکان خود باشد. این کتاب، بهعنوان محصولی از شرایط اجتماعی، فرهنگی و تاریخی زمانهی خود، حاوی تناقضات علمی، فلسفی و اخلاقی است که آن را از ادعای الهی بودن دور میکند. از دیدگاه آتئیستی، قرآن نیز همچون دیگر متون دینی، ساخته و پرداختهی ذهن بشر است و نمیتوان آن را بهعنوان کلامی فراتر از درک انسانی پذیرفت.