مقاومت در برابر فهمیدن!
خداباوران متعصب: چرا برخی افراد حتی در برابر شواهد علمی همچنان به دین پایبند میمانند؟
با وجود پیشرفتهای علمی و افزایش آگاهی عمومی در جوامع مختلف، هنوز بسیاری از افراد به باورهای دینی خود پایبند هستند و حتی در مواجهه با شواهد علمی که ممکن است این باورها را به چالش بکشد، از آنها دست نمیکشند. این موضوع میتواند برای بسیاری از افراد به ویژه آتئیستها و سکولارها سوالبرانگیز باشد که چرا برخی افراد، علیرغم وجود شواهد علمی قوی، همچنان به باورهای مذهبی خود پایبند میمانند. در این یادداشت، به بررسی دلایل روانشناختی این پدیده میپردازیم و عواملی را که باعث مقاومت افراد در برابر تغییر باورهای دینیشان میشود، تحلیل میکنیم.
۱. هویت فردی و اجتماعی
الف. هویت شخصی
برای بسیاری از افراد، باورهای دینی بخشی اساسی از هویت شخصیشان است. این باورها نه تنها به آنها معنا و هدف میدهند، بلکه به عنوان یک عنصر هویتی، آنها را با خانواده، جامعه و فرهنگشان پیوند میدهند. تغییر یا از دست دادن این باورها میتواند به بحران هویتی منجر شود و افراد را دچار اضطراب و سردرگمی کند. به همین دلیل، حتی در برابر شواهد علمی، افراد ممکن است به باورهای خود پایبند بمانند تا از بحران هویتی جلوگیری کنند.
ب. هویت اجتماعی
باورهای دینی اغلب به عنوان یک عنصر اجتماعی نیز عمل میکنند که افراد را به جوامع و گروههای مذهبی پیوند میدهد. این گروهها میتوانند به افراد حمایت اجتماعی، امنیت و احساس تعلق بدهند. از دست دادن این باورها میتواند به معنای از دست دادن ارتباطات اجتماعی و حمایتهای گروهی باشد، که این امر نیز میتواند افراد را از تغییر باورهایشان بازدارد.
۲. شناخت متعصبانه و تایید سوگیری
الف. سوگیری تاییدی
یکی از دلایل روانشناختی مهم برای مقاومت در برابر شواهد علمی، سوگیری تاییدی (confirmation bias) است. این پدیده به معنای تمایل افراد به جستجو، تفسیر و یادآوری اطلاعاتی است که باورهای قبلی آنها را تأیید میکند و نادیده گرفتن یا رد اطلاعاتی که با باورهایشان در تضاد است. افراد مذهبی ممکن است ناخودآگاه شواهد علمی را که باورهایشان را به چالش میکشد، نادیده بگیرند یا به دنبال تفسیرهایی بگردند که با باورهای آنها سازگار باشد.
ب. ناهماهنگی شناختی
ناهماهنگی شناختی (cognitive dissonance) به وضعیتی اشاره دارد که در آن فرد با اطلاعات یا باورهایی مواجه میشود که با باورهای قبلیاش در تضاد است. این وضعیت میتواند منجر به احساس ناراحتی و تنش روانی شود. افراد معمولاً برای کاهش این تنش، به جای تغییر باورهای قبلی خود، به دنبال توجیهها و استدلالهایی میگردند که اطلاعات جدید را نادیده بگیرند یا تحریف کنند. این امر باعث میشود که افراد حتی در برابر شواهد علمی، به باورهای مذهبی خود پایبند بمانند.
۳. نیازهای روانشناختی
الف. نیاز به معنا و هدف
یکی از دلایل اصلی پایبندی افراد به دین، نیاز به معنا و هدف در زندگی است. باورهای دینی به افراد این امکان را میدهند که برای زندگی و جهان اطراف خود معنا و هدفی پیدا کنند. این باورها میتوانند به سوالاتی مانند “چرا وجود دارم؟” و “چه چیزی پس از مرگ رخ میدهد؟” پاسخ دهند. برای بسیاری از افراد، کنار گذاشتن باورهای دینی به معنای از دست دادن این معنا و هدف است، که میتواند به احساس پوچی و ناامیدی منجر شود.
ب. نیاز به امنیت و کنترل
دین میتواند به افراد احساس امنیت و کنترل در مواجهه با نااطمینانیها و عدم قطعیتهای زندگی بدهد. باور به وجود یک قدرت بالاتر که جهان را کنترل میکند، میتواند به افراد کمک کند تا با مشکلات و مصائب زندگی راحتتر کنار بیایند. این احساس امنیت میتواند به آنها کمک کند که در مواجهه با بحرانها، آرامش بیشتری داشته باشند. از دست دادن این باورها میتواند به افزایش اضطراب و استرس منجر شود، بنابراین افراد ممکن است در برابر شواهد علمی که باورهای مذهبیشان را به چالش میکشد، مقاومت کنند.
۴. ترس از پیامدهای اجتماعی و فرهنگی
الف. فشارهای اجتماعی و خانوادگی
در بسیاری از جوامع، باورهای دینی نه تنها به عنوان یک عنصر فردی، بلکه به عنوان یک عنصر اجتماعی و فرهنگی نیز عمل میکنند. افراد ممکن است از این بترسند که اگر باورهای دینی خود را ترک کنند، با مخالفت و طرد از سوی خانواده، دوستان و جامعه مواجه شوند. این ترس از پیامدهای اجتماعی میتواند افراد را از تغییر باورهایشان بازدارد، حتی اگر با شواهد علمی مخالف باشند.
ب. ترس از طرد شدن از جامعه مذهبی
برای بسیاری از افراد، جامعه مذهبی منبع حمایت اجتماعی، عاطفی و حتی اقتصادی است. ترک باورهای مذهبی میتواند به معنای طرد شدن از این جامعه و از دست دادن حمایتها و روابط اجتماعی باشد. این ترس میتواند به مقاومت در برابر تغییر باورها منجر شود.
۵. تأثیرات فرهنگی و آموزشی
الف. نقش فرهنگ و آموزش در شکلدهی باورها
فرهنگ و نظام آموزشی میتواند نقش مهمی در شکلدهی باورهای افراد داشته باشد. در جوامعی که دین نقش پررنگی در فرهنگ و آموزش دارد، افراد از کودکی با باورهای دینی آشنا میشوند و این باورها به بخشی از تفکر و دیدگاه آنها نسبت به جهان تبدیل میشود. در این شرایط، حتی در مواجهه با شواهد علمی، تغییر باورها میتواند بسیار دشوار باشد، زیرا این باورها ریشه عمیقی در تربیت و آموزش فرد دارند.
ب. نقش نهادهای مذهبی در کنترل اطلاعات
نهادهای مذهبی در بسیاری از جوامع، کنترل قابل توجهی بر جریان اطلاعات و آموزش دارند. آنها ممکن است به شدت در برابر انتشار اطلاعات علمی یا دیدگاههایی که با باورهای دینیشان در تضاد است، مقاومت کنند. این مقاومت میتواند به محدودیت دسترسی افراد به اطلاعات علمی منجر شود و آنها را از تفکر انتقادی و بررسی شواهد جدید بازدارد.
۶. تأثیرات روانی باور به ماوراء طبیعی
الف. تسکین روانی
باور به موجودات ماوراء طبیعی یا نیروهای الهی میتواند به افراد در مواقع بحران و ناامیدی تسکین روانی بدهد. این باورها به افراد این احساس را میدهند که در برابر مشکلات تنها نیستند و یک نیروی بالاتر از آنها حمایت میکند. این تسکین روانی میتواند افراد را از دست کشیدن از باورهایشان حتی در مواجهه با شواهد علمی بازدارد.
ب. احساس پیوند با چیزی بزرگتر
باور به خدا یا نیروهای ماوراء طبیعی به افراد احساس پیوند با چیزی بزرگتر از خودشان میدهد. این احساس پیوند میتواند به افراد معنا و هدف بدهد و آنها را در برابر احساس انزوا و پوچی محافظت کند. از دست دادن این باورها میتواند به احساس انزوا و بیگانگی منجر شود، بنابراین افراد ممکن است در برابر تغییر باورهایشان مقاومت کنند.
۷. مقاومت در برابر تغییر
الف. عادت و تغییرناپذیری
باورهای مذهبی اغلب به عنوان بخشی از عادتها و الگوهای فکری افراد شکل میگیرند. تغییر این عادتها و الگوها میتواند به مقاومت روانی منجر شود، زیرا افراد تمایل دارند که به آنچه که برایشان آشنا و راحت است، پایبند بمانند. این مقاومت در برابر تغییر میتواند باعث شود که افراد حتی در مواجهه با شواهد علمی، به باورهای قبلی خود پایبند بمانند.
ب. نیاز به ثبات و پیشبینیپذیری
افراد به طور طبیعی به دنبال ثبات و پیشبینیپذیری در زندگی هستند. باورهای دینی میتوانند به آنها این احساس را بدهند که جهان دارای نظمی است و رویدادها قابل پیشبینی هستند. تغییر باورهای دینی میتواند به معنای از دست دادن این احساس ثبات و پیشبینیپذیری باشد، که این امر نیز میتواند افراد را از تغییر باورهایشان بازدارد.
۸. ناتوانی در فهم مفاهیم پیچیده علمی
الف. چالشهای شناختی
مفاهیم علمی مانند نظریه تکامل، بیگ بنگ و نظریههای کوانتوم میتوانند بسیار پیچیده و چالشبرانگیز باشند. درک این مفاهیم نیاز به تواناییهای شناختی بالا و آموزش کافی دارد. افرادی که فاقد این تواناییها یا آموزشها هستند، ممکن است نتوانند این مفاهیم را درک کنند و به باورهای دینی سادهتر و قابلفهمتر پایبند بمانند.
ب. سادهسازی و تفسیر اشتباه
بسیاری از افراد ممکن است مفاهیم علمی را به اشتباه تفسیر کنند یا آنها را با باورهای دینی خود تطبیق دهند. این تفسیرهای اشتباه میتواند باعث شود که افراد حتی در مواجهه با شواهد علمی، به باورهای قبلی خود پایبند بمانند.
پایبندی به باورهای دینی حتی در برابر شواهد علمی، پدیدهای پیچیده و چندوجهی است که به عوامل روانشناختی، اجتماعی، فرهنگی و شناختی مربوط میشود. هویت فردی و اجتماعی، نیازهای روانشناختی، ترس از پیامدهای اجتماعی، تأثیرات فرهنگی و آموزشی، و مقاومت در برابر تغییر از جمله عواملی هستند که میتوانند افراد را از تغییر باورهایشان بازدارند.
برای مقابله با این مقاومتها، نیاز به آموزش عمومی، ترویج تفکر انتقادی و ایجاد فضایی برای گفتوگوی باز و احترام به تنوع عقاید وجود دارد. تنها از طریق آگاهیبخشی و تعامل سازنده میتوان به افراد کمک کرد تا با دیدی بازتر و منطقیتر به باورهای خود و جهان اطرافشان نگاه کنند.