مذهب و جنایت
مؤمنان اغلب ادعا میکنند که جنایات هیتلر، استالین، مائو و پل پت محصول اجتنابناپذیر بیاعتقادی بودند. آنها استدلال میکنند که این رهبران فاسد و بیرحم، تنها به این دلیل توانستند به قدرت برسند و جنایات وحشتناکی مرتکب شوند که مردم آنها دیگر به هیچ ارزش اخلاقی یا مذهبی اعتقادی نداشتند.
این ادعا در نگاه اول منطقی به نظر میرسد. اما این ادعا در واقع اشتباه است. مشکل فاشیسم و کمونیسم، این نیست که آنها منتقد مذهب هستند، مشکل آنها شباهت زیاد آنها به ادیان است. چنین تفکراتی از درون دگماتیک بوده و عموماً شخصیت پرستیها را ارج مینهند که درست مانند قهرمان پرستیهای مذهبی است.
آشوویتس، گوگلاک و زمینهای جنگ و کشتار مثالهای کنار گذاشتن دگماتیسم مذهبی توسط بشر نبودند بلکه آنها نمونههایی از جنون جزم اندیشانهی سیاسی، نژادی و ملی بودند.
دگماتیسم
دگماتیسم یعنی اعتقاد و پایبندی کورکورانه به یک ایده یا عقیده، بدون توجه به شواهد و استدلال. دگماتیسم میتواند در هر زمینهای وجود داشته باشد، از مذهب گرفته تا سیاست و حتی علم.
دگماتیسم مذهبی زمانی اتفاق میافتد که افراد به احکام و تعالیم دینی خود بدون هیچ گونه انتقاد و تأملی اعتقاد میکنند. آنها ممکن است حتی شواهدی که با باورهای آنها در تضاد است را رد کنند.
دگماتیسم سیاسی زمانی اتفاق میافتد که افراد به یک ایدئولوژی سیاسی خاص، بدون توجه به پیامدهای آن، اعتقاد میکنند. آنها ممکن است حتی از جنایات و ظلمهایی که در راستای آن ایدئولوژی مرتکب میشود، چشم پوشی کنند.
شخصیت پرستی
شخصیت پرستی یعنی اعتقاد و اطاعت کورکورانه از یک شخص خاص، بدون توجه به اعمال و رفتار او. شخصیت پرستی میتواند در هر زمینهای وجود داشته باشد، از سیاست گرفته تا مذهب و حتی ورزش.
شخصیت پرستی مذهبی زمانی اتفاق میافتد که افراد به یک رهبر دینی خاص، بدون توجه به اعمال و رفتار او، اعتقاد و اطاعت میکنند. آنها ممکن است حتی از جنایات و ظلمهایی که آن رهبر مرتکب میشود، چشم پوشی کنند.
هیتلر، استالین، مائو و پل پت
هیتلر، استالین، مائو و پل پت همه رهبرانی بودند که به شدت دگماتیک و شخصیت پرست بودند. آنها هر یک ایدئولوژی سیاسی خاص خود را داشتند و از مردم خود میخواستند که به آن ایدئولوژی، بدون هیچ گونه انتقاد و تأملی، اعتقاد داشته باشند.
هیتلر ایدئولوژی نژادپرستی را تبلیغ میکرد و معتقد بود که آلمانیها نژاد برتر هستند. استالین ایدئولوژی کمونیسم را تبلیغ میکرد و معتقد بود که باید همه چیز را برای دولت مصادره کرد. مائو ایدئولوژی مارکسیسم-لنینیسم را تبلیغ میکرد و معتقد بود که باید انقلابی خشونتآمیز برای برقراری سوسیالیسم انجام داد. پل پت ایدئولوژی ملیگرایی را تبلیغ میکرد و معتقد بود که باید ویتنام را از استعمار فرانسه آزاد کرد.
این رهبران همگی از دگماتیسم و شخصیت پرستی برای رسیدن به قدرت و تحمیل اراده خود بر مردم استفاده کردند. آنها میلیونها نفر را به قتل رساندند و میلیونها نفر دیگر را در رنج و عذاب فرو بردند.
مذهب و جنایت دو چیز کاملاً متفاوت هستند. دین مانعی در برابر جنایتکاری نیست. کما اینکه تاریخ بشر مملو از جنایت هایی است که به دست مومنان نیز رقم خورده است. این باور که بی دینی و عدم اعتقاد به خدا علت روی آوردن بشر به جنایت است یک ادعای پوچ و صرفا برای تخریب چهره و شخصیت انسان های غیرمذهبی ایجاد شده است.